· آموزشی  | 21 دقیقه زمان بزار

استراتژی محتوا چیه؟ بدون ادا، به زبون آدمیزاد + یه نقشه‌ راه ساده!

استراتژی محتوا یعنی چه چیزی، چطور کمک می‌کنه بیشتر دیده بشی. تو این راهنمای ساده، بدون اصطلاحات پیچیده یاد می‌گیری تو 6 مرحله چطور یه استراتژی حرفه ای بچینی. خوراک کسب و کار های آنلاین.

استراتژی محتوا یعنی چه چیزی، چطور کمک می‌کنه بیشتر دیده بشی. تو این راهنمای ساده، بدون اصطلاحات پیچیده یاد می‌گیری تو 6 مرحله چطور یه استراتژی حرفه ای بچینی. خوراک کسب و کار های آنلاین.

تلاش میکنم، محتوا تولید میکنم.

زمان میزارم، محتوا تولید میکنم.

فسفر میسوزونم، محتوا تولید میکنم؛ جالبه محتوای خوب هم تولید میکنم آماااااااااا پس چرا مخاطب نمیاد؟ چرا تعامل نمیده؟ رک بگم، چرا محتوام تبدیل به پول نمیشه؟!

در همین موقع ها شیطون درگوشم میگه ول کن بابا تهش هیچی نیست! اگه قرار بود بشه میشد. شما بگید حق با کیه؟

کیک پز ها خوب درک میکنن، کیک اسفنجی داری میپزی و همه مواد رو با دقت آماده کردی رفتی بهترین متریال رو خریدی؛ اگه یه نکته‌ی مهم مثل هم نزدن بیش از حد (که باعث می‌شه هوا ازش خارج بشه) رو رعایت نکنی، کیکت پف نمی‌کنه و به جای یه کیک نرم و خوشمزه، یه چیز سفت و تخت تحویل میگیری. کل زحمتت به همین راحتی خراب می‌شه، فقط به خاطر یه اشتباه کوچیک تو یه مرحله!

بله درسته یه اشتباه کوچیک؛ میتونه کل زحمات مارو خرااااااب کنه. اگه دچار شکست توی محتواتون شدید تبریک میگم، چون شما علتش رو متوجه شدید. یک عبارت => [** استراتژی محتوا **]

استراتژی محتوا چیست؟

اگر یکم راجع به استراتژی محتوا تحقیق کرده باشید به این نتیجه رسیدید که تعاریف مختلفی برای استراتژی محتوا وجود داره، این نشــــــــأت گرفته از خود واژه محتوا است.

واژه محتوا یک کلمه کلــــــی هستش، در نتیجه در هر پلتفرم رنگ و بوی متنوعی میتونه داشته باشه؛ آیا عینا محتوایی که در وب سایتتون گذاشتید رو میتونید تو پیج اینستاگرام تون هم استفاده کنید؟ قطعا نه! برای مثال باید خلاصه سازیش کنی، سناریوش رو مشخص کنی و درنهایت ویدیو بسازی و آپلود کنی [در ساده ترین حالت].

چنتا مثال واضح:

  • اینستاگرام: کسی که برای پیج اینستاکرامش محتوا تولید میکنه فقط چند ثانیه وقت داره پس استراتژی خودش رو داره!
  • کانال تلگرام، ایتا، بله و ..: کسی که برای کانالش محتوا تولید میکنه باید متن های طولانی اش رو بشکنه و از ایموجی ها و زیبا سازی متن ها طوری استفاده کنه که مخاطب خسته نشه پس استراتژی خودش را میطلبه!
  • وبسایت: کسی که وبسایت داره و میخواد محصولش رو پرزنت کنه باید حواسش باشه برای بردن دل مخاطب، رئیس (گوگل Google) رو دلزده نکنه و بالعکس، پس اینم استراتژی خودش رو میخواد!

بالاخره استراتژی محتوا چیه؟

درسته در جزئیات به تعریف واحدی نمیرسیم اما نهایت همه یک هدف دارن، تاثیر گذاری روی مخاطب برای رسیدن به هدف.

استراتژی محتوای یعنی:
تولید محتوای مستمر و با برنامه باتوجه به مخاطب، برای رسیدن به هدف

این ساده ترین شکل ممکنه؛ ولی تماما بحث استراتژی محتوا روی این عبارت ” باتوجه به مخاطب، برای رسیدن به هدف ” میچرخه.

اگه استراتژی نداشته باشی، محتوات می‌سوزه!

فکر کن کلی هیزم جمع کردی (ایده‌های محتوایی خفن!)، کبریت هم داری (زمان و انرژی برای تولید)، ولی نمی‌دونی می‌خوای با این آتیش چی درست کنی و کجا روشنش کنی! همین‌جوری شروع می‌کنی به آتیش زدن… چی می‌شه؟ دودش چشم خودت و بقیه رو می‌سوزونه، انرژی‌ت هدر می‌ره و تهش هم نه گرم می‌شی، نه غذایی می‌پزی!

این دقیقاً حکایت تولید محتوا بدون استراتژیه. داری زمان، انرژی و شاید حتی پول رو می‌سوزونی بدون اینکه بدونی چرا و برای کی. نتیجه‌ش می‌شه:

  • برنامه نداری و ممکنه بعضی روزا از زیر کار در بری!
  • هر محتوای قشنگی که به ذهنت میخوره رو تولید میکنی اما نمیدونی چرا تهش با (👎) مخاطب (بخون بی توجهی) مواجه میشی!
  • دنبال نتیجه ای اما نمیدونی چرا همش به در نگاه میکنی!
  • دوست داری مخاطب جذب کنی و جذب هم میکنی اما با یه خداحافظی ناراحتت میکنن!

پس باور کن، نداشتن نقشه، فقط باعث می‌شه زحماتت دود بشه و بره هواااا.حِیفِس.

چطور یک استراتژی محتوا بنویسیم؟

برای نوشتن یک استراتژی محتوا نیازه که چندین مرحله رو طی کنیم.

این مراحل مکمل همدیگه هستن، یک استراتژی محتوای درست‌درمون نیازمند به دید وسیع نسبت به کسب و کار مون هست؛ هرچی این دید عمیق تر، استراتژی قوی‌تر و سرعت رسیدن به هدف سریع‌تر.

مرحله 1 - قبل از شروع، تا آخر خط رو ببین!

اولین قدم برای اینکه آتیشت به‌جا باشه و گرمت کنه (و نسوزونتت) اینه که بدونی اصلاً برای چی داری آتیش روشن می‌کنی؟ نور، گرما یا پخت و پز؟ این یعنی هدف‌گذاری.

چرا تولید محتوا میکنی؟
  • می‌خوای ملت بشناسنت؟ (افزایش آگاهی از برند)
  • می‌خوای بیان تو سایت یا پیجت؟ (افزایش ترافیک)
  • می‌خوای ایمیل یا شماره تلفن مشتری رو بگیری؟ (بانک اطلاعات)
  • می‌خوای جنس یا خدماتت رو بفروشی؟ (افزایش فروش)
  • می‌خوای مشتری‌های قبلی رو نگه داری و باز هم ازت خرید کنن؟ (حفظ مشتری و CRM)
  • می‌خوای تو کارت حرفه‌ای به نظر بیای و روت حساب کنن؟ (ایجاد اعتبار و تخصص)

یک کلمه => هدفت باید مثل آدرس خونتون باشه.

از دیجی کالا خرید کردی آدرس خونتون رو چجوری میدی، اینجوری؟ “تهران، ارغوانیه درب سفید رنگ” که مامور پست دور خودش بچرخه؟ پشت تلفن بهت بگه **** ؟
پس وقتی میخوای هدفت رو بنویسی حواست باشه کلی و تخیلی ننویسی.

هدف تخیلی: می‌خواهم پیجم را رشد بدهم؛ و از پیج ام درآمد کسب کنم!
هدف صحیح: افزایش فروش ماهانه پیج اینستاگرام فروش لباس تا ۳۰ درصد در مدت ۲ ماه آینده، از طریق انتشار ۵ پست و ۳ استوری تعاملی در هفته، همکاری با ۲ اینفلوئنسر و اجرای ۱ کمپین تخفیف ویژه در روز عید برای دنبال‌کنندگان جدید.

به این روش در بازار یابی میگن SMART و بر این اصوله:

  1. Specific (مشخص): افزایش فروش پیج اینستاگرام لباس
  2. Measurable (قابل اندازه‌گیری): رشد ۳۰ درصدی فروش
  3. Achievable (دست‌یافتنی): با محتوای مداوم، همکاری با اینفلوئنسرها و تخفیف
  4. Relevant (مرتبط): در راستای هدف پیج (افزایش فروش)
  5. Time-bound (محدود به زمان): طی ۲ ماه آینده

مرحله 2 - مخاطب ات کیه؟ واقعا کیه؟

به یه شخصی میگفتم قراره به کی بفروشی مخاطبت کیه؟ میگفت هرکی پول داشته باشه!
(واکنش من:😐 - واکنش فیلیپ کاتلر پدر بازاریابی مدرن:😭)

نقطه عطف یک کسب و کار مشتری هاش هستن، بهتره بگیم طرفدار ها. تفاوت این 2 تا تو چیه؟ مشتری کسیه که ازت 1 بار میخره ولی طرفدار کسی هست که بهش میتونی چندین بار بفروشی!

چه مشتری، چه هوادار همه شون ابتدا مخاطب بودن!

مخاطبی که بر اساس نیاز خرید میکنه میشه مشتری؛
مخاطبی که به شما وفاداره و بر اساس یک ارتباط عاطفی قوی با برند شما خرید میکنه میشه هوادار (اینا نقش مهمی در گسترش نام و اعتبار شما دارن).

کدومش رو ترجیح میدی؟ مشتری یا هوادار!

یه خبر بد؛ اینکه اگر مخاطبت رو نشناسی، مشتری هم نداری چه برسه به هوادار

اگر بخواهی به همه بفروشی هیچ کس ازت نمیخره!

مخاطبت رو بشناس، توی بازاریابی محتوا بهش میگن پرسونا Persona، ولی ما بهش میگیم نورِدیده.

نور دیده هاتون رو چقدر میشناسید؟ نکنه شمام مثل اون بنده خدا، هرکی پول داشته باشه میشه نور دیده تون! اینجوری هیچ کس بهتون پول نخواهد داد چه برسه بخواد براتون مشتری جدید بیاره.

چطوری نور دیده هامون (پرسونا Persona) رو مشخص کنیم؟

کارآگاه‌بازی راه بنداز:

  • اطلاعات پایه: چند سالشه؟ کجا زندگی میکنه؟ چیکاره‌ست؟ زن یا مرد؟
  • روانشناختی: چه آرزوها و ترس‌هایی داره؟ دغدغه‌هاش چیه؟ به چی علاقه داره؟ از چی بدش میاد؟ چه سبکی دوست داره؟
  • رفتاری: بیشتر وقتش رو کجا می‌گذرونه (اینستاگرام، تلگرام، سایت خاصی)؟ چطوری اطلاعات کسب می‌کنه؟ مشکلاتش چیه که تو می‌تونی حل کنی؟

چطوری اینا رو بفهمیم؟

  • حدس نزن، تحقیق کن! برو تو کامنت‌های خودت و رقبا ببین چی می‌گن.
  • نظرسنجی بذار، سوال بپرس (تو استوری، تو پست، فرم ساز ها).
  • آمار سایت و شبکه‌های اجتماعیت رو چک کن (Google Analytics، Instagram Insights).
  • ببین رقبات دارن با کی حرف می‌زنن.
  • کلیدواژه‌هایی که جستجو می‌کنن رو پیدا کن.

مثال برای پرسونا
بر اساس اطلاعاتت، یه شخصیت خیالی از مخاطب ایده‌آلت درست کن مثلاً:
“مینا دختر ۱۸ ساله‌ی دبیرستانی تهرانی که از درس و رقابت خسته‌ست و استرس شب امتحان داره. باهوشه، ولی کمال‌گراییش داره اذیتش می‌کنه. عاشق تفریح کردنه و دنبال راهی می‌گرده که هم موفق باشه هم حالش خوب باشه”.

حالا وقتی می‌خوای محتوا بسازی، طوری بساز که انگار داری برای “مینا” می‌نویسی.

یه مثال واقعی و ساده

فرض کن داری برای یه پیج اینستاگرامی که مشاوره کنکوری می‌ده محتوا تولید می‌کنی. بدون شناخت مخاطب، پستت می‌شه این:

«۱۰ تکنیک برای مطالعه‌ی بهتر» ❌

ولی وقتی بفهمی مخاطبت یه دختر ۱۸ ساله‌ست که هم از درس خسته‌ست هم از رقابت، و استرس شب امتحان داره، پستت می‌شه:

«اگه حس می‌کنی مغزت قفل کرده ولی نمی‌تونی استراحت کنی، این ۳ تکنیکو ببین» ✅

تمام اینطوری محتوات دقیقاً به هدف می‌خوره.

مرحله 3 - تور پهن کن مخاطب رو صید کن!

حالا وقتشه که آستین‌ها رو بالا بزنیم و کاری کنیم که این محتوا به دست همون “نور دیده” برسه. مثل یه ماهیگیر ماهر که می‌دونه تورش رو کجا و چطوری پهن کنه تا بهترین صید رو داشته باشه، ما هم باید بدونیم مخاطبمون کجاست و چطور جذبش کنیم.

۱. مخاطبت کجاست؟ (انتخاب پلتفرم مناسب)

یادتونه گفتیم پرسونا مهمه؟ اینجا دقیقاً به درد می‌خوره. “مینا”ی ۱۸ ساله قصه‌ی ما بیشتر وقتش رو کجا می‌گذرونه؟ اینستاگرام؟ تلگرام؟ یوتیوب؟ ایتا؟ یا شاید تو فروم‌های کنکوری دنبال جواب سوالاشه؟ کدام کانال ها یا پیج هارو بیشتر دنبال میکنه؟

بر اساس پرسونایی که ساختی، ببین مخاطب ایده‌آلت بیشتر در کدوم پلتفرم‌ها فعاله؟ دنبال اطلاعات، سرگرمی یا راه حل مشکلاتش کجاست؟

لازم نیست همه‌جا باشی! ۲-۳ تا کانال(راه) اصلی که مطمئنی مخاطبت اونجاست رو انتخاب کن و انرژیت رو بذار روی همون‌ها. کیفیت حضورت مهمه.

مثال:

اگه داری برای مینا محتوای مشاوره‌ی کنکور تولید می‌کنی، اینستاگرام (برای نکات کوتاه و انگیزشی)، تلگرام (برای برنامه‌ریزی و فایل‌های مفید) و شاید آپارات/یوتیوب (برای ویدیوهای آموزشی) می‌تونه مسیر های خوبی برای جذب باشه.

فقط باید حواست باشه جایی که میخوای بری، مینا‌ها (مخاطب هدفت) هستن یا نه!

۲. از چه طعمه ای استفاده کنیم؟ (آنالیز رقبا)

قبل از اینکه تور خودت رو بندازی، یه نگاهی به تور بقیه بنداز! ببین رقبای مستقیم و غیرمستقیمت دارن چیکار می‌کنن. هدف کپی کردن نیست، بلکه فهمیدن اینه که چه چیزی برای مخاطب مشترک شما جذابه.

اینجا یکم باید تییییز باشی، کاری که میگم بکن:

  • رقیب هات رو پیدا کن. (مستقیم و غیر مستقیم)
  • موضوعات و فرمت(پست، استوری، ویدیو، مقاله) و سبک محتوا شون رو آنالیز کن.
  • ببین کدوم محتواشون وایرال شده یا بیشتر تعامل گرفته؛ مخاطب به چی بیشتر واکنش نشون داده.

تمام این موارد رو بیار رو کاغذ بزار جلو چشمت؛ البته از گنجینه خودت هم استفاده کن اگر مخاطب داری، ببین مخاطب‌ها چی می‌گن؟ کامنت‌ها رو بخون. سوالات، مشکلات، تعریف‌ها و انتقادهایی که مطرح می‌شه، گنجینه‌ای از اطلاعات درباره نیاز و سلیقه مخاطبه. شاید نیازی رو پیدا کنی که رقبا بهش توجه نکردن!

این ها رو جایی ثبت نکنی قفل مرحله بعد برات باز نمیشه! پس بنویس.

۳. تور رو چطور پرتاب کنیم؟ (روش‌های جذب مخاطب)

حالا که می‌دونی مخاطبت کجاست و احتمالاً چی دوست داره، وقت عمله. دو راه اصلی داری: روش‌های رایگان (ارگانیک) و روش‌های پولی (تبلیغات).

الف) روش‌های رایگان (تبلیغات بدون هزینه ولی با زحمت!)

این روش‌ها نیاز به پول مستقیم ندارن، ولی زمان، انرژی و تداوم می‌خوان. به علاوه نیاز به پیشنیاز داره و بازدهی نسبتا پایینی داره. مناسب همه نیست، اعصاب خورد کنه ولی خب یجور نحوه تبلیغات رایگان هه.

  1. بهینه‌سازی برای موتورهای جستجو (SEO): اگه وب‌سایت یا وبلاگ داری، کاری کن که وقتی مخاطب دنبال موضوع مرتبط با کار تو می‌گرده، گوگل تو رو بهش نشون بده. این کار با استفاده درست از کلمات کلیدی، تولید محتوای باکیفیت و لینک‌سازی انجام می‌شه. (مثل اینکه مغازه‌ات رو سر یه خیابون شلوغ بزنی).
  2. حضور فعال و واقعی در پلتفرم‌ها: فقط پست گذاشتن کافی نیست. باید جواب کامنت‌ها رو بدی، سوال بپرسی، نظرسنجی بذاری، با بقیه تعامل کنی و نشون بدی که زنده‌ای و اهمیت می‌دی. استفاده از هشتگ‌های مناسب هم کمک می‌کنه دیده بشی. در حال امروز فضا هایی مثل ایسنتاگرام و یوتیوب اکسپلور قوی دارن و میتونه کمک حال ما باشه ولی سایر پلتفرم ها با این روش بازدهی چندانی نداره.
  3. بازاریابی پیامکی: یه راه عالی برای ساختن یه رابطه پایدار با مخاطب. می‌تونی در ازای یه هدیه کوچیک (مثل یه کتاب الکترونیکی رایگان یا کد تخفیف)، شماره مخاطب رو بگیری و بعد براش محتواهای مفید و پیشنهاداتت رو بفرستی. ولی اگر شروع کار هستی خیلی جواب گو نیست در ضمن خیلی رایگان هم نیست.
  4. همکاری و شبکه‌سازی: با پیج‌ها یا وب‌سایت‌های همکار (نه رقیب مستقیم) تبادل محتوا یا لایو مشترک داشته باش. توی گروه‌ها و انجمن‌های مرتبط با کارت فعالیت کن و به سوالات جواب بده (بدون تبلیغ مستقیم و اسپم).
  5. مشارکت در گروه‌ها و انجمن‌ها: برو تو دل جمع! گروه‌های تلگرامی، فروم‌ها یا تاپیک هایی که مخاطبت اونجاست رو پیدا کن. مشارکت واقعی داشته باش. راهکار بده، کمک کن و یواش‌یواش لینک به محتوای مفیدت بده. مثلاً: «بچه‌ها من یه فایل برنامه‌ریزی رایگان برای جمع‌بندی کنکور درست کردم، گفتم اینجا هم بذارم شاید به دردتون بخوره.»
  6. همکاری یا تبادل با هم سطح ها: با چند نفر که مخاطب مشابه دارن ولی مستقیم رقیب نیستن، همکاری کن. لایو پست مشترک، بنر و …
  7. محتوای وایرالی و قابل اشتراک: چیزی بساز که مخاطب خودش با اشتیاق منتشرش کنه. این می‌تونه یه پست طنز مرتبط، یه فایل مفید رایگان، یا یه چک‌لیست کاربردی باشه.
  8. هدیه بده: یه فایل PDF رایگان، یه ویدیوی آموزشی، یه جلسه کوچیک مشاوره رایگان… اینا باعث می‌شن مخاطب یه قدم بیاد جلو.
  9. محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC): مخاطب رو تشویق کن که تجربه‌اش از محصول/خدمت تو رو به اشتراک بذاره (مثلاً با تخفیف یا برگزاری مسابقه). این بهترین تبلیغه!
  10. ثبت آگهی در دیوار، ترب و ایمالز: اگر محصول یا خدمات فیزیکی داری متیونی توی این پلتفرم ها آگهی ثبت کنی ولی حواست باشه بسته به نوع برندینگ ات آگهی بزاری که اثر عکس نداشته باشه.
ب) روش‌های پولی (تبلیغات اثربخش)

روش پیشنهادی رشد توی فضای مجازی همین نوع تبلیغاته. وقتی می‌خوای سریع‌تر نتیجه بگیری یا به مخاطب بیشتری دست پیدا کنی. اما نکته داره، توی هر پلتفرمی متفاوت هست و ریزه کاری خودش رو داره.

  • تبلیغات در شبکه‌های اجتماعی: در پلتفرمی که داخلش فعالیت میکنی تبلیغ کن. به افراد مختلف، پیج ها، کانال ها، تبلیغ جایگاه ها که هر پلتفرم نکات خاص خودش رو داره که الان جای بحث نیست.
  • پلتفرم های تبلیغاتی: مجموعه هایی هستن که به ازای پرداخت مبلغ برای شما تبلیغات انجام میدن، این تبلیغات انواع مختلفی دارن مثل کلیکی، بازدیدی، ویدیویی، موضوعی، ریتارگتینگ و … که از مهم ترین پلتفرم ها میتونیم به یکتانت اشاره کنیم.


روش پیشنهادی من روش ها پولی هستش چون اثر بخشی زیادی داره و مهمتر از همه سرعت خوبی به کار ما میده، موارد زیادی مطرح شد که لازم نیست همه اش رو اجرا کنید، بسته به نوع کسب و کارتون ببینید کدومش بیشتر به کارتون میاد.

تبلیغات نکات زیادی داره، توی این پست جاش نیست یعنی جاش نمیشه، طلبتون باشه بعدا؛ ولی قبلش حتما تحقیق کنید که پولتون سوخت نشه!

یادت باشه: بهترین استراتژی معمولاً ترکیبی هوشمندانه از روش‌های رایگان و پولی است. با شناخت مخاطب، تحلیل رقبا و انتخاب کانال و روش درست، می‌تونی تور خودت رو به بهترین شکل پهن کنی و مخاطبان باارزشی رو “صید” کنی که در نهایت به مشتری و حتی هوادار تبدیل بشن.

مرحله 4 - مخاطب فقط ببینه؟ نه! باید عاشقت شه!

الان دیگه مخاطب فقط یه بیننده نیست، توجهش به تو جلب شده. اما کار اینجا تموم نمی‌شه! اگه می‌خوای این مخاطب به مشتری وفادار و حتی طرفدار دوآتیشه تبدیل بشه، باید یه قدم بزرگ‌تر برداری: باید کاری کنی که عاشقت بشه!

جذب اولیه مثل قرار اوله، اما ساختن یه رابطه پایدار نیاز به تلاش، صداقت و ایجاد یه ارتباط عاطفی عمیق‌تر داره. چطوری این کار رو بکنیم که هم لوس و کلیشه‌ای نشه، هم مخاطب حس نکنه داریم بهش کلک می‌زنیم و فرار رو به قرار ترجیح بده؟

۱. ارتباط عاطفی واقعی، نه نمایش آبکی!

اول از همه، فراموش کن که می‌تونی با جمله‌های عاشقانه فیک یا تعریف‌های الکی دل مخاطب رو ببری. آدم‌ها باهوش‌تر از این حرف‌ها هستن و بوی مصنوعی بودن رو از صد فرسخی حس می‌کنن. چه کنیم؟

  • صداقت و شفافیت: خودت باش! لازم نیست نقش بازی کنی. اگه روز بدی داشتی، لازم نیست وانمود کنی همه‌چی عالیه (البته قرار هم نیست ناله کنی!). گاهی به اشتراک گذاشتن چالش‌ها (و اینکه چطور باهاشون کنار اومدی) خیلی بیشتر از موفقیت‌های پشت سر هم، باعث ایجاد حس نزدیکی می‌شه.
  • ارزش آفرینی بی‌منت: قبل از اینکه چیزی بخوای، چیزی ببخش! محتوای مفید، راه حل، سرگرمی، الهام‌بخشی… کاری کن که مخاطب حس کنه اومدن به صفحه تو یا خوندن مطالب تو، به زندگیش چیزی اضافه می‌کنه. این سخاوت، پایه‌های اعتماد رو می‌سازه.
  • همدلی، نه ترحم: نشون بده که مشکلات و دغدغه‌های مخاطبت رو می‌فهمی (یادتونه تو پرسونا در مورد ترس‌ها و آرزوهاش حرف زدیم؟). باهاش همدردی کن، راهکار بده، اما از موضع بالا یا ترحم‌آمیز صحبت نکن. کنارش باش، نه بالاسرش.
۲. حمله به حس و ناخودآگاه مخاطب

آدم‌ها بیشتر با احساساتشون تصمیم می‌گیرن و بعد با منطقشون توجیه می‌کنن. پس باید بلد باشی چطور به لایه‌های عمیق‌تر ذهن و احساساتشون نفوذ کنی، چنتا تکنیک برای اینکار میگم ولی سریع میگذرم:

  • قصه بگو تا احساسات مخاطب رو به تکاپو بندازه
  • انگیزه های مخاطب رو پیدا کن، ببین چرا داره تورو دنبال میکنه؟ به همونا توی محتوات اشاره کن
  • حس تعلق ایجاد کن تا مخاطب حس کنه بخش از جامعه یا قبیله است مثلا (مثلاً ما کنکوری‌ها…، ماهایی که عاشق قهوه‌ایم…) تا حس کنه تو هم شبیه اش هستی
  • ازش تعریف کن. (حواست باشه کلیشه ای و دروغ نباشه)

۳.تکنیک “قلاب–طناب–نردبون”

یه مدل ۳ مرحله‌ای ساده برای درگیر کردن عاطفی مخاطب:

🪝 قلاب (Hook)

قلاب بنداز به یه تصویر احساسی یا موقعیت آشنا که درد یا آرزوی مخاطب رو نشونه می‌گیره، سریع توجه اش رو جلب کن.

مثال: «صبحا با زنگ ساعت بیدار شی ولی اون‌قدر ناامیدی که فقط زل بزنی به سقف و بگی: اصلاً این همه درس خوندن قراره به چی برسه؟»

🧵 طناب (Tie)

یه ارتباط انسانی بساز؛ نشون بده که این احساس رو درک می‌کنی یا خودت تجربه‌ش کردی.

مثال: «منم این حس رو تجربه کردم. وقتایی بود که کتاب جلو روم باز بود، ولی مغزم خاموش. انگار انگیزه‌م ته کشیده بود…»

🪜 نردبون (Lift)

حالا راه‌حل رو پیشنهاد بده؛ ولی نه به‌عنوان محصول خشک، بلکه به‌عنوان بلیت رهایی، یا پُل رسیدن به آرزو.

مثال: «برای همین یه برنامه هوشمند ساختیم که نه فقط درسارو برات بچینه، بلکه هر روز یه‌جوری انگیزه‌تو روشن کنه؛ انگار یه همراه داری که دستتو می‌گیره تا روز کنکور. دیگه لازم نیست تنهایی بجنگی…»

این مرحله رو به طور مستمر داخل محتواتون قرار بدید در بلند مدت معجزه میکنه!

مرحله 5 - سلیقه‌ش رو بفهم! طوری که انگار ذهنشو هک کردی

حالا وقتشه که از این شناخت و رابطه استفاده کنیم تا دقیقاً بفهمیم توی سرش چی می‌گذره، چه نیازی داره و چطور می‌تونیم مثل یه قهرمان، راه حل رو جلوش بذاریم. این مرحله مثل خوندن ذهن مخاطبه؛ با هوشمندی و همدلی عمیق!

هدف اینه که اونقدر خوب نیازش رو بشناسی و بهش جواب بدی که حس کنه تو تنها کسی هستی که واقعاً درکش می‌کنه و راه حل مشکلش فقط پیش توئه.

۱. محتوای دغدغه محور: حرف دل مخاطب رو بزن!

یادتونه تو مرحله ۲ (پرسونا) کلی در مورد مشکلات، ترس‌ها، آرزوها و دغدغه‌های مخاطب تحقیق کردیم؟ حالا وقت استفاده از اون اطلاعاته.

محتوای دغدغه محور یعنی چی؟

یعنی محتوایی که مستقیماً به یکی از مشکلات اصلی، سوالات مهم، یا آرزوهای بزرگ مخاطب هدف شما می‌پردازه.
به جای اینکه داد بزنی “محصول من بهترینه!”
میگی “می‌دونم با این مشکل دست‌وپنجه نرم می‌کنی، بیا ببینیم چطور می‌شه حلش کرد.”

چرا اینقدر مهمه؟
چون نشون می‌ده تو فقط دنبال فروش نیستی؛ تو دغدغه‌ی مخاطبت رو می‌فهمی و براش اهمیت قائلی. اینجوری خودت رو به عنوان یه منبع معتبر و دلسوز جا می‌ندازی، قبل از اینکه اصلاً حرفی از خرید و فروش بشه.

چطور دغدغه‌ها رو پیدا کنیم؟

  • برگرد به تحقیقات پرسونات.
  • کامنت‌های زیر پست‌های خودت و رقبا رو دوباره بخون (مخصوصاً سوالات و شکایت‌ها).
  • ببین مردم در گوگل یا شبکه‌های اجتماعی دنبال چه کلیدواژه‌هایی (مخصوصاً سوالی) در حوزه کاری تو می‌گردن؟ (ابزارهای تحقیق کلمه کلیدی کمک می‌کنن).
  • از مخاطبانت مستقیماً بپرس (تو استوری، پست، ایمیل - کاری که تو مرحله ۴ یاد گرفتیم).

مثال:

به جای: “کلاس‌های جدید آموزش زبان ما شروع شد!”

بنویس: “از اینکه کلی لغت حفظ می‌کنی ولی موقع حرف زدن هنگ می‌کنی خسته شدی؟ ۳ دلیل اصلی این مشکل و راه‌حلش اینجاست.” (بعداً می‌تونی اشاره کنی که کلاس‌های شما چطور این مشکل رو حل می‌کنه).

۲. مشتری چطور اعتماد میکنه؟

مرحله ۴ تمرکزش برا همین قضیه بود اما لازمه چنتا نکته دیگه اینجا مطرح بشه چون با سلیقه مخاطب مرتبطه، در کل هرچیزی که باب سلیقه مخاطب باشه اون رو هل میده سمت خرید احساسی در نتیجه ناخودآگاه اعتماد میکنه.

  1. گواهی دیگران مثل رضایت مشتریان قبلی
  2. شفافیت و صداقت، اگر در طول این مراحل مخاطب متوجه کوچک ترین چیز غلطی بشه الفاتحه! صداقت داشته باش و خودت باش
  3. تخصص ات رو نشون بده اما یه نکته ای که خیلیا بلد نیستن، اقتداره. ترکیب تخصص و اقتدار تاثیرش خیلی بیشتر از تخصص تنهاست

مرحله 6 - تیر آخر رو شلیک کن و بگو دقیقاً باید چیکار کنه! BOOM

خب!!؟ هدف رو مشخص کردی، مخاطبت رو شناختی، پیداش کردی، دلش رو بردی، اعتمادش رو جلب کردی و نشون دادی که راه حل مشکلش پیش توئه. حالا چی؟ تمام این کارها مثل آماده کردن یه تیر و کمانه، اما اگه ماشه رو نکشی و تیر رو رها نکنی، به هدف نمی‌خوره!

این مرحله، همون کشیدن ماشه است. مرحله‌ی فراخوان به اقدام یا Call to Action (CTA). اینجاست که خیلی واضح و مستقیم (یا گاهی هوشمندانه و غیرمستقیم) به مخاطب می‌گی که دقیقاً قدم بعدی چیه.

کال تو اکشن (CTA) چیه؟

خیلی ساده: یعنی اون دکمه، لینک، یا جمله‌ای که به مخاطب می‌گه الان باید چیکار کنه.

مثلا: “همین حالا خرید کن - فایل رایگان رو دانلود کن - فلان کلمه رو کامنت کن - لایک و ساب یادت نره - فالو کن گمم نکنی - رو پیوستن کلیک کن”

چرا CTA انقدر مهمه؟
  • رفع سردرگمی: به مخاطب مسیر رو نشون می‌ده.
  • هدایت به سمت هدف: یادتونه تو مرحله ۱ هدف تعیین کردیم؟ CTA مخاطب رو به سمت همون هدف (افزایش فروش، جمع‌آوری اطلاعات، افزایش تعامل و…) هل می‌ده.
  • تبدیل کاربر عادی به کاربر فعال: یه CTA خوب می‌تونه کاربر رو از حالت منفعل بیرون بیاره و وارد مسیر تعامل کنه.
  • مغز دنبال دستورالعمل می‌گرده: تحقیقات روانشناسی می‌گه آدم‌ها وقتی بدونن قدم بعدی چیه، راحت‌تر تصمیم می‌گیرن.
6 پارامتر برای یک دعوت به اقدام (CTA) طلایی
  1. واضح و کوتاه و صرررریح
  2. ایجاد حس فوریت (البته اگه واقعاً فوریت یا محدودیتی وجود داره، الکی نگو!).
  3. منفعت رو یادآوری کن چرا باید کلیک کنه؟ چه سودی براش داره؟ “دانلود کن و ۵ تکنیک مخفی را یاد بگیر”
  4. بکنش تو چشم! باید دیده بشه! از دکمه‌های با رنگ متضاد، فونت خوانا، و جایگذاری مناسب (مثلاً اول و آخر متن، یا جای ثابت در صفحه) استفاده کن.
  5. متناسب با محتوا باشه: CTA باید ادامه‌ی منطقی محتوایی باشه که ارائه دادی. اگه داری در مورد یه مشکل حرف می‌زنی، CTA می‌تونه “راه حل کامل را ببینید” باشه، نه لزوماً “همین حالا بخرید”.
  6. تست کن، تست کن، تست کن: کلمات مختلف، رنگ‌های مختلف، جایگذاری‌های مختلف رو امتحان کن ببین کدوم برای مخاطبت بهتر جواب می‌ده (به این میگن A/B تست).

نکته*: قرار نیست برای همه دعوت به اقدام ها (CTA) تمام اینارو رعایت کنید. سخت نگیر؛ اصلی ترینش مورد آخره 😉

در آخر از CTA نترس و بگو چی می‌خوای!

یه نکته ریز وجود داره، خیلیا از تقاضای صریح میترسن، برادر من، خواهر من مخاطبی که شمارو دنبال میکنه میدونه شما محصول یا خدماتی دارید، اصلا به خاطر همین موضوعه که شمارو دنبال میکنه، پس نترس.

تو لیاقتش رو داری، اگه مراحل ۱ تا ۵ رو درست انجام دادی، کلی ارزش خلق کردی، اعتماد ساختی و نیاز مخاطب رو فهمیدی. پس حق داری که حالا ازش بخوای قدم بعدی رو برداره، اصلا مخاطب منتظره کمکش کنی.

بعدم مگه به محصولت اطمینان نداری؟ این لطفه، نه تحمیل، تو داری راه رو بهش نشون می‌دی. داری کمکش می‌کنی که به راه حل یا اون نتیجه‌ی خوبی که دنبالشه برسه. شاید خنده دار باشه ولی نداشتن دعوت به اقدام ظلم به مخاطبه، اگه نگی چیکار کنه، ممکنه گیج بشه یا فرصت استفاده از راه حل تو رو از دست بده.

در نهایت، کال تو اکشن اون ضربه‌ی نهایی و قدرتمندیه که تمام تلاش‌های قبلی تو رو به نتیجه می‌رسونه. باید واضح، جذاب، متقاعدکننده و در جای‌درست باشه. نترس، تیر آخر رو با اعتماد به نفس شلیک کن و به مخاطبت بگو دقیقاً باید چیکار کنه تا به اون چیزی که می‌خواد برسه. BOOM!

جمع بندی نهایی

مطالب بالا چکیده ای از پر کاربردترین و پر استفاده ترین تکنیک ها و راه حل های بازاریابی محتواست. حجم مطالب بالا بود و نکات زیر پوستی و خفنی توی متن گنجانده شده که با یک بار خوندن بعید میدونم متوجهش بشید.

اصلا نیاز نیست مطالب رو حفظ کنید یا همش رو یجا بخونید، چیکار کنیم؟ هر مرحله رو یک یا چند بار بخونید بعد که بهش عمل کردید برید مرحله بعد. کسایی که اهل فن باشن مغز محتوا رو تا اینجا گرفتن.

استراتژی محتوا در 6 مرحله زیره که مفصل بهشون پرداختیم؟
  1. اول فهمیدیم چرا داریم می‌جنگیم و هدف شفافمون رو، دقیق مشخص کردیم.
  2. بعد، عینک کارآگاهی زدیم و مخاطب ایده‌آل (نور دیده مون) رو با تمام جزئیاتش شناختیم؛ فهمیدیم توی سرش چی می‌گذره.
  3. یاد گرفتیم کجا تور پهن کنیم و چطور مخاطب رو از بین شلوغی‌ها پیدا کنیم و به سمت خودمون بکشونیم.
  4. فهمیدیم که فقط دیده شدن کافی نیست؛ باید کاری کنیم مخاطب عاشقمون بشه! با صداقت، همدلی و ایجاد یه ارتباط عمیق و واقعی.
  5. پیشرفته‌تر شدیم و یاد گرفتیم چطور ذهن مخاطب رو بخونیم، دغدغه‌هاش رو بفهمیم و طوری اعتمادش رو جلب کنیم که خودش دنبال راه حل ما بیاد.
  6. و در نهایت، یاد گرفتیم چطور تیر آخر رو با قدرت شلیک کنیم و با یه فراخوان به اقدام (CTA) واضح، به مخاطب بگیم دقیقاً باید چیکار کنه تا نتیجه‌ای که هر دومون می‌خوایم حاصل بشه.
فقط تا اینجاش با من بود ♥️

تمام سعیم رو کردم که به ساده ترین و خلاصه ترین حالت ممکن مسیر حرفه ای ها رو بگم چون اینجا ققنوس هستش و این شعار ققنوسه اما از اینجا به بعد باقیش با خودته، تو الان یه نقشه‌ی راه شفاف داری. می‌دونی هر قدمت برای چیه و قراره به کجا برسی. دیگه لازم نیست شانسی محتوا تولید کنی و منتظر معجزه بمونی. تو الان ابزارهای لازم برای جذب، درگیر کردن، عاشق کردن و تبدیل مخاطب به مشتری وفادار رو در اختیار داری. چیزایی که خیلی ها هنوز نمیدونن.

این مسیر شاید نیاز به تلاش و صبر داشته باشه، اما دیگه تلاشت بی‌هدف نیست. هر پستی که می‌ذاری، هر استوری‌ای که منتشر می‌کنی، هر کلمه‌ای که می‌نویسی، جزئی از یه استراتژی هوشمندانه است که تو رو به هدفت نزدیک‌تر می‌کنه.

پس بلند شو، این نقشه رو بردار و شروع کن! 🔥

منتظر نتایج خفنتون هستم…! ❤️

اشتراک گذاری:
بازگشت به وبلاگ

پست های مرتبط

مشاهده تمام پست ها »